آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Saturday, May 31, 2008
14 نویسی

1. کلن روزهای پراسترسی رو پشت سر می ذارم – می ذاریم-. از رفتار دوستان، گرفته تا امتحان IELTS آقای ه که کاملا تعیین کننده است برامون. صبح فردا یعنی امروز امتحان رو می ده و باید چهار تا 7 بگیره - دعا کنید بگیره- و درگیری ام با یک بوم 100 در 100 که نزدیک دو هفته است پوستم رو کنده. بیشتر از دو، سه ساعت در روز نمی تونم روش کار کنم چون تمام کتفم درد می گیره و به خاطر گردن درد که می تونه منجر به آرتروز بشه، سعی می کنم آروم آروم روش کار کنم. به هرحال روزهای پری دارم.

2. تعطیلی های چند روز آتی رو هم می مونیم تهران. توی این روزها شروع کردیم دیدن این سریال prison break که کاملا سرکارمون گذاشته و حتی یه روز از بس هیجان زیادی داشت نزدیک 6-7 قسمتش رو پشت هم دیدیم. بدیش در اینه که تا آخر فصل دوم سریال نمایش داده شده و این دو تا سی دی تموم بشن باید بشینیم سماق بمکیم!

3. اما همچنان وبلاگ ها رو می خونم!!!

4. این بازی هم که دخترمان از مغز هوشمندش اختراع کرده می تونه جالب باشه اگه همه جدی بگیریمش به خصوص آقاهای وبلاگستان که گشت ارشاد کاری بهشون نداره چندان.

5. یعنی باید واقعا بشه 13 تا؟

6. خب نکته این که کی می دونه اون نماینده ی مجلس اصولگرای کاندید از شمال کشور کی بوده که گرفتنش؟ جالبه که هیج جا اسمش درز نکرده. حرص آدم درمی آد دیگه. حالا اگر نماینده هه اصلاح طلب بود توی خبر 8:30 هم اسمش رو اعلام کرده بودن تا حالا.

7. راستی از همه ی دوستانی که دلشون واسه ی ما تنگ شده – سلام سیپید ، سلام یرما – تقاضا می شود در این روزهای تعطیل بیان خونه ی ما معاشرت کنیم!!! نه این که بی ادب باشم ها، نه، این چند روز تعطیلی عزاداریه و همه جا بسته است خب.

8. دیگه این که امشب یه برنامه داد کانال 3 که درباره ی امام خمینی و در واقع تاریخ بعد انقلاب بود. جالب بود. فردا شبش از اون جا می گه که چه بلایی سر قطب زاده اومد. به نظرم ساعت 9-10 بود. نه این که ما ساعت تو خونه امون به دیوار نداریم واسه همین نمی تونم ساعت دقیق بگم.

9. امروز بعد یه سال دوباره فیلم اروس رو دیدم. به نظر من که اپیزود اول "دست" شاهکاره. اپیزود سوم که کار آنتونیونی بود رو هم دوست داشتم اما دیالوگهاش یه جاهایی یه جوری بود انگار بد نوشته شده بود. البته اعتراف می کنم ازش جز این و The Messenger چیز دیگه ای ندیدم و خب نمی شناسم سینماش رو به اون صورت. اما پایانش رو به شدت دوست داشتم. دیدنش توصیه می شود.

10. آهان راستی، چرا کلمه ی house wife فیلتره؟ جالبه ها. نمی شه سرچش کرد. خوبه حالا تو آموزه های خودشون اومده که خانه دار باشید تا رستگار شوید و تو بهشت یه متری زمین می دن به زن های خونه نشین حرف گوش کن!

11. آقایون و خانم های دکتر! زیاد خوابیدن دلیلش چیه؟ زیاد منظورم 10 ساعت و بیشتر در شبانه روزه.

12. دیروز رفتیم تئاتر "غولتشن ها". خیلی باحال بود. حیف که تموم شد وگرنه توصیه می کردم ببینیدش. خوشم اومد از نوآوری های کارگردان مثل با بلندگوی دستی حرف زدن و ایرانی کردن کمدی دلارته ی ایتالیایی. در کل که نمایش سرورآوری بود اما تالار سایه چه بده چیدمان صندلی هاش. اونایی که نشستن رو زمین کاملا برد کردن. به هرحال که ممنون ازشون که اون همه خندوندنمون.

13. به به به. شد 13 تا به سلامتی.

14. خب دو تاشو تقلب کردم. این یکی رو هم نوشتم بلکه نحسی نگیره دامن و شلوار و کلن هیکلمو. اگه خدا و اینترنت نفتی مون اجازه بدن از این وقفه ها کمتر پیش می آد انشاالله.

Thursday, May 15, 2008

امروز اومدن سمپاشی فصلی آپارتمان. یه مدیرعاملی داریم این جا شاهکار. کلی وقته این جا کار می کنه ولی خونه اش این جا نیست و هی افاضه ی فضل می کنه. امروز به من گفت باید کابینت ها و کمد دیواری تون رو خالی کنی که توش سم بزنن و با چنان قاطعیتی هم می گفت که من اومدم خونه و نیم ساعته کل کابینت های زمینی آشپزخونه و کمد رو خالی کردم. آقای سمپاش اومد و وقتی بهش گفتم کابینت ها و کمد رو خالی کردم و برو سم بزن ، یه نگاهی کرد به من و گفت اون فقط در صورتی است که سوسک ریز داشته باشین. دارین؟

یعنی فحش بود توی دلم که می دادم به این مدیرعامل خرفت!

حالا کوه لباس ها و ظرف ها رو کی جمع کنه؟؟؟

Monday, May 12, 2008

یکی از خوانندگان این جا بهم ای میل زد و این لینک (+) رو واسم فرستاد. پر از عکس های دردناک و ناراحت کننده از دختر بچه هایی است که چند وقت پیش در یکی از شهرهای همین کشور سوخته اند.

آیا شما می تونید کمکی به اون ها کنید؟ بهترین کار پیدا کردن پزشکی است که کاری براشون انجام بده با هزینه ی کم و بعد بیفتیم دنبال جمع کردن پول. اگر کاری از دستتون برمی آد بهم ای میل بزنید.


پی نوشت: آقای شهردار این تصاویر را دیده اید؟


...

و من چنان پرم که روی صدایم نماز می خوانند ...




فروغ فرخزاد

Sunday, May 4, 2008
وقتی کیهان راجع به هنر مملکت تصمیم می گیره!!!!
فقط داشته باشید مملکت رو که با یه نوشته ی کیهان می تونه تعطیل بشه!!!!!!!!!!!!!
کیهان روز 9 اردی بهشت به نمایشگاه نقاشان خارج از کشوری (اردشیر محصص، بهمن محصص، مسعود سعدالدین، هادی هزاوه ای، نیکزاد نجومی، هوشنگ سیحون، سیراک ملکونیان، بهجت صدر، علی نصیر، واحد خاکدان، محمود فرشچیان، قاسم حاجی زاده، منصور وکیلی، حسن واحدی، ناهید حقیقت، منیر فرمانفرماییان، محسن وزیری مقدم و ژازه تباتبایی) گیر داده که : يك گالري هنري از روز جمعه (6ارديبهشت 1387) نمايشگاهي از آثار نقاشان معاند و مقيم خارج از كشور را در تهران برپا كرده است. طرح هاي اروتيك و تصويرسازي هاي برخي از اين نقاشان عليه اسلام، انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) در سال هاي گذشته در نشرياتي مانند هفته نامه هاي «كيهان لندن»، فصلنامه «كنكاش» و... در خارج از كشور منتشر شده است و اكنون هم در ايران آثار خود را به نمايش گذاشته اند.
اين گالري كه آن را عامل رسمي يكي از سازمان هاي بين المللي تحت نفوذ آمريكا اداره مي كند و با هواداران فرق ضاله نيز در ارتباط است، از روز ششم ارديبهشت ماه به مدت 11 روز، مجموعه اي از تصاوير برگزيده چندين نقاش هرزه نگار و معاند را تحت عنوان «ذهنيت ايراني» به نمايش گذاشته است. برگزاري اين نمايشگاه در حالي است كه رسانه هاي مدعي اصلاح طلبي، مانند روزنامه هاي «اعتماد»، «اعتمادملي» و برخي از خبرگزاري هاي داخلي، تبليغاتي را براي اين نقاشان معاند و دست اندركاران آن آغاز كرده اند و خبر برگزاري چنين نمايشگاهي را با آب و تاب فراوان پوشش داده اند! ...


فقط بقیه ی متن رو بخونید و ببینید این ها چه مزخرفاتی سر هم کرده اند .
اما ماجرای افتضاح قضیه اینه که خیلی جالب و در حرکتی ضربتی این نمایشگاه به وسیله مرکز هنرهای تجسمی تعطیل می شه و جالب تر این که دو روز بعد حبیب الله صادقی رییس این مرکز استعفا می ده.
مملکت گل و بلبل نشان است... نوآوری از یه در می ره ، شکوفایی از در دیگه می آد تو ( سلام شوهر جان ).

واکنش به خبر کیهان !!!
خبر بی بی سی فارسی

Thursday, May 1, 2008
با تمام این که هنوز تنبلی می کنم برای انجام کارهای مهم اما بهتر شده ام. مثل بچه ای می مونم تازه راه افتاده.
اصولا که زندگی خصوصا به شکل انسان امروزی نرمالش ، شدیدا سخته.