آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Saturday, June 28, 2008
تغییر

دو سه روزی است با سرعت سرسام آوری می خوانم. حوصله ی خواندن در فضای مجازی را کمتر دارم. اول با "آکواریوم های پیونگ یانگ" شروع کردم و بعد رفتم سراغ "گل سرخی برای امیلی" که فقط داستان اول را خواندم و کتاب را کنار گذاشتم. "میکله ی عزیز" کینزبورگ و "دفترچه ی ممنوع" دسس پدس کتاب های امروز بودند. وقتی نقاشی ناتمام روی دیوار را نگاه می کنم احساس شکست ناقصی دارم. رنگ های ناهمگون و فضای دوست نداشتنی. مثل خیلی چیزهای دیگر این دنیا که با سلیقه ی من جور نیست. کار قبلی کاملا موفق بود و این یکی یک فاجعه ی ناقص است. شاید برای همین متوقف شده ام و سرم را فرو کردم در کتاب هایی که نخوانده بوده ام تا امروز.

به هیچ قیمتی هم دوست ندارم کاری که برای بروشورمان کرده ام را تغییر بدهم. باید رنگ داشته باشد و هیچ کاری هم نمی شود کرد. مگر این که بخش اعظمی از مفهوم دلخراشش را از دست بدهد.

دیگر به اجبار آسان تری کارهای خانه را انجام می دهم. دیگر خیلی ، مثل قدیم از شستن ظرف های چرب بدون دستکش چندشم نمی شود. راحت تر تصمیم می گیرم که خانه ی منفجر شده را مرتب کنم. امروز برخلاف قدیم که تنبلی ام شدید بود رفتم و دستکش تازه خریدم و وقتی بعد از چند دقیقه فهمیدم سوراخ بوده به شرکتشان زنگ زدم و زود لباس پوشیدم و بردم و عوضش کردم. قبلاها خیلی وقت می برد که پا بگذارم دوباره بیرون از خانه و بی خیالش می شدم. در خودم حس جدیدی را تجربه می کنم. دوست ندارم دوروبرم به هم ریخته باشد و ساعتی بعد به هم ریخته نیست.

تغییر کرده ام. انگار به جای این که در بیست سالگی بالغ شوم ، بلوغ در بیست و نه سالگی به سراغم آمده. همه چیز تا حدی عجیب و ناشناخته است.

Saturday, June 21, 2008
روزهای سخت. نقاشی می کنم و سعی دارم خانه رو تمیزتر!!! نگه دارم. سعی می کنم اما خیلی هم موفق نیستم. آشپزخانه اپن نیست!!!
نقاشی کردن که به صورت کار تمام وقت دربیاد خیلی هم جالب نیست. البته اگر به شیوه ی من کار کنی.
همین دیگه. برم. دیگه مزخرف نگم.
Friday, June 13, 2008
بیست و دوم خرداد و خشونت های آب زیرکاهانه

دیدید چند سالی است نوار بهداشتی هایی به بازار ایران آمده که برخلاف نوع متداولش برای استفاده در زمان خونریزی نیست؟ این نوارها که بسیار نازک اند و در صورت استفاده دیده نمی شوند ، برای نشت نکردن ترشحات به شرت هستند. جالب نیست که این شرکت های بهداشتی این قدر مراقب ما هستند و حتی به تمیز ماندن شرت هایمان هم فکر می کنند؟

شاید به نظرتان این ایده بسیار کثافت و حال به هم زن بیاید اما گروهی از زنان می گویند یکی از راه های آشتی زن ها با بدنشان آشتی آنان با ترشحاتشان است. این ترشحات هرنوعی می تواند باشد. مثلا ترشحات وا ژن شما بسته به حال روزتان مزه و بوی متفاوتی دارد و این می تواند به شناخت شما از خودتان هم کمک کند.

حالا ماجرای نوار بهداشتی های روز که گفتم. نوار بهداشتی در کل چیز فوق العاده ای در زندگی زنان بوده و هست. در واقع این محصول ما را از استفاده از پارچه های غیربهداشتی و شستن آن ها به شکل روزمره ( و طاقت فرسا برای آنان که خونریزی های شدید دارند ) خلاص کرده است اما این که برای خلاصی! از ترشحات روزمره ی زنان محصولی ساخته شود جای فکر دارد و این که چرا زنان باید به این سمت سوق داده شوند که فکر کنند ترشحات آن ها چیز آلوده ای است و شرت های آن ها نباید آلوده! باشد؟ واقعیت این جاست که ترشحات وا ژنی تا زمانی که عفونت جدی در رحم یا دهانه ی آن نباشد چیز آلوده ای نیست که در صورت عفونت هم با شستشوی لباس زیر با آب و صابون کافی است که نگران مشکلی نباشیم. وجود چنین محصولاتی اول از همه استفاده از این خصوصیت زنان است که دوست دارند چیزهای بیشتر و جدید را بخرند و دوم سوق دادنشان به همان تفکری که گفتم. حتی خونی که در زمان پریود از زنی دفع می شود به خودی خود چیز آلوده ای نیست. قبول دارم در زمان های قدیم که مردم دیر به دیر استحمام می کردند ( شاید ماهی یک بار) و محیط های زندگی به مدد تکنولوژی به تمیزی الان نبوده ، زنان می توانستند به دلیل خونریزی مورد خوبی برای جذب میکروب و آلودگی ها باشند اما قطعا اطلاق کلمه ی"نجس"1 و یا " حبس کردن زن در طویله"2 که در دو دین بزرگ جهان آمده اند چندان عاقلانه نبوده و نیست.

شنیده ام که بعضی گفته اند خونریزی ماهیانه در زنان به دلیل خوردن سیب به دست حوا است که خدا خواست او را تنبیه کند پس خونریزی ماهانه و آبستنی را برایش مقدر کرد. کسانی که این حرف ها را می گویند فقط یک چیز را بدانند که اگر این خون نبود شما هم نبودید و اصلا اگر حوا آن سیب را نخورده بود جهانی نمی بود.

تمام این ها هم می توانند مصداق های ظریفی برای خشونت علیه زنان باشند. قطعا تنها کتک زدن و محروم کردن یک زن از زندگی تنها راه خشونت نیست. خشونت های مدرن بی سروصدا و خزنده اند. جالب نیست؟

1. اسلام

2. یهودیت

پی نوشت: کامنت های توهین آمیز چون مصداقی از خشونت کلامی هستند ، منتشر نخواهند شد.

Sunday, June 1, 2008
نقاشی رکنی حائری در مجموعه ی ساعتچی
رکنی حائری در کنار اثرش که تصویری خیالی از یک عروسی زنانه-مردانه ایرانی است و هریک از مجالس در یک لت کشیده شده اند


رکنی حائری زاده اولین نقاش ایرانی است که ساعتچی معروف به "سچی" کارهاش رو برای کلکسیونش خریده. گویا سچی هیچ اثری از ایرانی ها در مجموعه اش نداشته و این نقاش اولین ایرانی است که سچی بهش علاقه نشان داده.
این انتخاب از نظر من انتخاب تقریبا درستی بوده چون رکنی جدا نقاش خوبی است اما این حقیقت وجود دارد که دیگرانی هم هستند که به دلیل نداشتن روابط حرفه ای در عرصه ی تجارت هنر ، همیشه نادیده گرفته می شوند.
به هرحال به رکنی حائری باید تبریکی بزرگ گفت. تبریک.

+ صفحه ی آثار حائری در سایت سچی
+ مقاله ی ایندیپندنت درباره ی خرید اثر حائری به وسیله ی سچی که خب اتفاق مهمی است وبه نظرم می آید که مطلب ماهنامه ی گلستانه درباره ی این اتفاق هم ترجمه ی همین مقاله باشد