آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Friday, October 17, 2008
سینمای زن دوست آنتی فمینیسم، یک شلم شوربای حسابی
اول. بعد از سه زن، دیروز دعوت را دیدم که واقعا متعجب کننده بود. انگار همه اصول اولیه ی فیلم سازی یادشان رفته. جل الخالق!!!

دوم. من نمی فهمم این قدر سخت است که آقایان و خانم های مصاحبه گیرنده از اصطلاحات درست استفاده کنند؟ یا شاید مشکل از فرد مصاحبه شونده است؟ این را بخوانید:
...
بله، فمينيست‌ يک تفکر است که من بلدش نيستم و اصلا قائل به جنسيت نيستم اما اگر فيلم‌هايم زنانه درمى‌آيد، از يک دوران، دغدغه و شرايطى مى‌آيد که من در آن زندگى مى‌کنم به همين خاطر سمت و سو پيدا مى‌کند، من مى‌خواستم حتما در اين فيلم سه زن، در بستر ايران وجود داشته باشند‌. ...

این قطعه ای است از مصاحبه ی منیژه ی حکمت در حیات نو. یکی بوده که تفاوت ساختاری کلمه ی فمینیسم و فمینیست را نمی دانسته (درست مثل حرف های هنگامه ی قاضیان). دوستان نویسنده و عزیزان مصاحبه کننده، عبارت ایسم در پشت یک کلمه ی لاتین معنای یک مکتب یا جریان فکری را می رساند و ایست معنای کسی که پیرو آن مکتب یا جریان فکری است. یعنی رعایت این قواعد ساده این قدر سخت است؟

سوم. با توجه به مطلب بالا، مثل این که فمینیست بودن یک چیزی است معادل طاعون یا اچ آی وی مثبت که جماعت به خصوص سینماگرها مدام از آن تبری می جویند!!! اصلا جذاب نیست که خانم سینماگری مثل خانم حکمت که باید کلی مطالعات جنبی داشته باشد و راجع به مسایل روز اطلاعاتی بسیار بیشتر از افراد معمولی جامعه کسب کرده باشد، این طور مثل یک فرد کوچه بازاری بگوید که من فمینسم را بلد نیستم. بعد نتیجه آن می شود که در سه زن دیدیم. داشتن آگاهی درباره ی علوم اجتماعی و بسیاری شاخه های دیگر که در سینما نمود پیدا می کنند نه تنها برای یک سینماگر نکته ی مثبت است بلکه برای او لازم است.

چهارم. حیف که هدیه تهرانی نقش اش را داد به نیکی کریمی. شاید هم عقل به خرج داده.


پی نوشت: من گیر سه پیچ نداده ام به سه زن و منیژه حکمت. خودشان یک کاری می کنند که آدم صدایش دربیاید.