آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Thursday, July 24, 2008
این متن را یک روز پس از مرگ خسرو شکیبایی و سه روز بعد از مرگ بهمن جواهرچیان نوشتم. امروز می گذارمش. روح هر دوشان شاد.

این چند روز دو خبر ناراحت کننده شنیدم. اول یک دوست دور، بهمن که صبح دیگر بیدار نشده بود و بعد خسرو که صبح را ندیده بود.

همه از شنیدن مرگ "هامون" شوکه شدند. دوستانم اس ام اس ام را باور نمی کردند و دلیلی برای اطمینان می خواستند. همان موقع بود که فهمیدم در ذهن ما آدم هایی هستند که فکر می کنیم جاودانی اند ، فکر می کنیم همیشه خواهند بود.خسرو شکیبایی یکی از آن آدم ها بود. هیچ کداممان شاید تا دیروز نمی دانستیم 64 سال دارد و پیر شده است و شاید چند سالی بیشتر وقت نداشته باشد. این واقعیتی بود که اصلا نمی دانستیم اش.

ذهن های ما پر از تصویرها و صداهای اوست. حافظه های مان تا ابد حفظ اش خواهند کرد. این راز جاودانگی است ، جاودانگی او و هر انسان خلاق دیگری ...