آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Friday, April 18, 2008
زهرا ، آن کسی که خودش نمی داند بهتر است همان پست های بی ناموسی را بهتر بخواند

یکی از چیزهایی که بعد از نوشتن این پست زهرا بهش دقت کردم خود خانم زهراست. واقعیت این جاست که در پست اخیر زهرا چیزهایی بود که باید بهش دقت کرد و در این پست او هم که برمی گرده به بازی پارسال وبلاگستان چیزهای جالب دیگری.

اول. خانم زهرا اول رفته سراغ این که این همه نوشتن از سک .س و همخوابگی از دیدگاه مذهبی گناه است و خب این که حرفی نیست که هیچ کدوم ماها ندونیم. تمام این خانم های به قول زهرا فمینیست که اکتیویست هم هستن قانون رو خیلی بیشتر از زهرا و دختران چشم و گوش بسته ای مثل او می دونن. اون ها دارند با آگاهی درباره ی رابطه با نامحرم می نویسند و این خیلی خیلی جسارت می خواد - که خود من اون قدری که خیلی ها دارنش ندارم این جسارت رو- چون باید به این نکته دقت کرد که بسیاری از این وبلاگ ها با اسم واقعی می نویسن و بسیاری از خواننده هاشون می دونن کی اون پشت نشسته. همین کار کلی جسارت می خواد.

دوم. در اون توضیحی که بر پستش نوشته خیال کرده هر کسی که فمینیسته یا می گه داره با قوانین و سنت های مردسالار مبارزه می کنه حتما اکتیویست هم هست. این رو بگم که هرکس از جمله زهرا نمی دونه بدونه. اون کسی که باید از دستگیری خدیجه مقدم بنویسه – گفتم باید یعنی موظفه از نظر حرفه ای – اون کسی است که داره در کمپین یک میلیون امضا کار می کنه یا در گروه های دیگه و نامش هم صرفا یک فمینست نیست چون هر کسی می تونه فمینیست باشه حتی یک دختر بچه ی 10 ساله. کاری هم به مطالعه ی عمیق این وسط ندارم. یکی فمینیست بی سواده و یکی باسواد مثل یک مهندس بی سواد و باسواد. پس اینا ربطی به هم ندارن.

سوم. خانم زهرا یک دختر مذهبی است و این درست ولی بسیاری هم که در وبلاگستان می نویسن لامذهب ان و حالا اون ها هی باید از دیدگاه غیر مذهبی گیر بدن به همه ؟ یعنی همون کاری که زهرا کرده و اصلا به کسی چه ربطی داره عقاید دیگران؟ خانم زهرا، یکی مذهبیه و یکی نیست و همون طور که تو دوست داری جار بزنی عقیده ات رو او هم دوست داره. اگه این کار ناپسنده شما انجامش نده.

چهارم. مهمترین نکته در مورد خود خانم زهراست که باید افتخار کنه که درخشان ، پدر هرهری مذهب وبلاگستان که جدیدا مغزش عیب هم کرده ، لینکش کرده. اون موضوع مهم درباره سطح دانش جنس ی و فرهنگ زهرا است که در یک پستش در تاریخ 26 دسامبر 2006 اعتراف کرده که : تا سال آخر دانشگاه فکر میکردم که اگه مرد توی دست زنش حلقه کنه، یعنی اینکه فکر میکردم با رد و بدل شدن حلقه از دست مرد به زن و بالعکس، بچه به وجود میاد! باور کنید جدی جدی میگم

زهرا دختری است درست مثل خیلی دختران ایرانی که مادرانشون از هیچ امر جنسی آگاهشون نمی کنن. خود من تا سال های آخر دبیرستان حق نداشتم تنها در اتاقم بخوابم اما کنجکاوی ام اون قدر بود که یک کتاب فیزیولوژی جن سی رو در 16 سالگی خوانده بودم. خب وقتی یکی تا سن – تخمینی می گم – 22- 23 سالگی هیچ درکی از حتی یک بوسه نداره نباید بهش ایراد گرفت که از خوندن تجربه های دیگران حالش بد می شه. از اون دسته آدم های به شدت کنجکاو هم نبوده که بره تجربه کنه و در نهایت لذت انتخاب پارتنر جنسی اش ، عملکردهای بدنش که در روز تمام وقت باهاش سرو کار داره و خیلی چیزهای دیگه رو بفهمه. او درست نماینده ی همون قشر زنان ایرانی و یا بهتر بگم مسلمان است که دین براشون تعریف می کنه از شوهرش نفقه و مسکن مناسب بگیره و هر وقت شوهر خواست ازش تمکین – همخوابگی نه عشقبازی – کنه.

پی نوشت. این روزها یاد یک روایت تاسف آور افتادم که معلم دینی مون که متاسفانه اسمش یادم نیست برامون گفت. ماجرا این بود که حضرت فاطمه می ره پیش پیامبر و می پرسه کی اول از همه می ره بهشت؟ ( البته با توجه به اون چه در روایات اومده فاطمه نباید این قدربه این مساله اهمیت می داده ) پیامبر اسم یه زنی رو می گه و فاطمه می ره دم خونه اش ( دقت کنید که زنه عرب بوده!!!!!) و در می زنه. زن می پرسه کیه و در رو باز نمی کنه و بهش می گه فردا برگرده. فردا فاطمه برمی گرده و می ره داخل خونه ی زن. می بینه زن لخت نشسته سر تنور و یه چوب هم بغلشه. ازش می پرسه جریان چیه و زن می گه: دیروز شوهرم خونه بود و اجازه نداد تو رو راه بدم و من همیشه لختم تا شوهرم هر وقت خواست با من بخوابه ( فلسفه رو داشته باشید!) و این چوبه هم واسه ی اینه که شوهرم هر وقت من کار بدی کردم منو بزنه!!!!!!! خب به فرض جعلی نبودن این روایت و اصلا جعلی هم که باشه می فهمیم که دین معظم دو تا چیز از زن ها می خواد که سه سوت برن بهش : فلان همیشه حاضر برای مرد و توسری خور بودن همیشگی.

والسلام.