آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Thursday, March 13, 2008

1.خب من در این یه هفته ای که گذشت بعد از 14 سال بالاخره رفتم دندونپزشک و خب همه اش به جای مثلا عکس دندونای تمیزو به یاد بیارم و قند تو دلم آب شه، مدام قیافه ی پوآرو جلوم رژه می رفت.

حالا دکتره ورداشته جرمای پشت دندون پایینی ها رو کنده و منم هی زبونم می خوره بهش. فردا زبونم درد می گیره در حالی که هیچ کی هم به پشت دندون پایینی های من نگا نمی کرد. می کرد؟ کلا ما بشرها! کارای ابلهانه زیاد می کنیم. دکتر خنگ هم تند تند کار کرد و به جای این که بذاره جرما رو وسط کار تف کنم بیرون، باعث شد آخرش عق بزنم و نصف اون کثافات آهکی رو ببلعم.


2. تا دو روز پیش نمی خواستم رای بدم ولی الان رای می دم. گذشته از دلایل منطقی که دارم و خوندم، حال میده مجلس آقایون یک دست نباشه. خوشم می آد حتی یه نیمچه اصلاح طلب بشینه کنار روح الله حسینیان و هی پارازیت ول بده! قیافه ی ریقونه ی رییس مجلسه که همه می دونیم کیه چه دیدنیه اون لحظه!