آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Tuesday, February 19, 2008
سنتوری این بود؟

نمی دونم چرا مهرجویی عزیزمان از بعد از آن فیلم کذایی دختر دایی گمشده ، یکهو این همه کارگردانی و فیلمسازی اش تغییر کرد و به نظر من انگار مخش جابه جا شد! بمانی که به نظرم بدترین فیلمش بعد از الماس 33 است و مهمان مامان هم یه نسخه ی درجه چندم اجاره نشین ها – البته خیلی دوستش دارم- و این فیلم اخیر ، سنتوری. دیشب بالاخره بعد از یه سال انتظار با آقای ه دیدیمش. فیلم جدا در حد انتظارم نبود. افت و خیزهای زیادی داشت و بازی گلشیفته افتضاح بود. اما رادان ... شاهکار کرده بود ، خیلی. پایان فیلم باورنکردنی بود. یعنی این همون مهرجویی بود که هامون رو ساخته بود؟ چیزی که در این سال ها در فیلم های مهرجویی تغییر کرده یک اسم است که در کنار اسمش می بینی : وحیده محمدی پور. علاقه مندم بفهمم این دخترک با مهرجویی محبوب من چه کرده که این قدر پس رفت کرده. شاید هم مهرجویی مون پیر شده و ... نمی دونم. به هرحال که اگر سنتوری اسم مهرجویی را نداشت فیلم خوبی بود ولی آدم از مهرجویی انتظار داره واقعا.

یه چیز دیگه که خیلی تو فیلم روی اعصابم بود ، موسیقی منتسب به علی سنتوری بود. واقعا این موسیقی خال تور که برای عروسی بود ، موسیقی خلاق بود؟ مهرجویی تصویری که از علی نشون می داد یک هنرمند خلاق رو به نمایش می گذاشت ولی در عمل یه موسیقی سبک می شنیدی. صدای چاووشی هم که اصلا تعریفی نداشت. اما یک قطعه در فیلم بی نظیر بود و اون همنوازی هانیه و علی با پیانو و سنتور بود.

راجع به شخصیت هانیه هم بی انصافی شده بود. نمی دونم این فیلم براساس یک داستان واقعی بوده یا نه ولی اگر جناب مهرجویی با یک معتاد هرویینی تزریقی ، چند وقتی هم خانه شده بود این قدر در حق هانیه ظلم نمی کرد. واقعا زندگی با این بیماران وحشتناکه و دقیقا پول زیادی می خواد – مثل پدر علی که رییس صنف بلور فروشان تهران بود- که ترکشون بدی و در 99 درصد موارد تزریقی ها دوباره برمی گردند. هرویین وحشتناکه خیلی. هانیه به نظرم حق داشت علی رو رها کنه.

راستی نسخه ی ما DVD بود با یه مزخرفاتی به نام زیرنویس! چقدر باید واریز کنیم به حساب؟