نمی دونم عباس معروفی شبیه قاسمی می نویسه یا رضا قاسمی شبیه معروفی. فکر کنم دومی محتمل تره وقتی سمفونی مردگان و سال بلوا هست.
فریدون سه پسر داشت اعماق روانم رو خط خطی کرد. این قدر اذیتم کرد که یه قطره اشک هم نریختم. موقع خواندن آن ورق های A4 به این فکر می کردم که اگر تونسته بود مجوز بگیره و نشر ققنوس چاپش کرده بود ، الان یه کتاب خوشگل و تر و تمیز بود که مجبور نبودم واسه ی به هم خوردن صفحه هاش کف آشپزخونه پهن بشم و هی فرت و فرت سیگار بکشم.
خیلی دلم خواست واسش روی جلد طراحی کنم.
پی نوشت. آقای معروفی پس از حذف کامل متن این پی نوشت فهمیدم همین جمله کفایت می کند : امیدوارم همیشه رمان خوب بنویسید.