آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Sunday, November 11, 2007
شماره ای!
1
انگار که مزدوج شدن و خونه گرفتن ما خیلی خوب تر از آن چه بوده که فکر می کردم. دونفره شدن داره باعث می شه که کلی دوست جدید پیدا کنیم. از خواب دیدن خودم و منچستریونایتد هم کمال تشکر رو دارم.

2
آخر همین هفته سعی می کنیم اسباب بکشیم! کلی هم من طرح دارم برای خونه هه که به خاطر درست به یاد نیاوردن گوشه ها و اندازه هاش فعلا همه اش در حد همون طرح مونده. به هرترتیب که فنگ شویی هم جزو لاینفک زندگی جدید است و اصولش رو اعمال خواهم کرد. با وجودی که آقای ه هیچ درکی از چنین علوم عبثی نداره. جالب هم این جاست دیروز متوجه شدم که نقشه ی این خونه درست آینه ی نقشه خونه ی مادری منه . ایشالله نقشه اش رو اسکن می کنم!

3
طی نشست و برخاست با خانواده ی شوی! متوجه نکته ای شدم. این آدم ها به طرز خارق العاده و برخورنده ای در مورد غذا صریح صحبت می کنن. اگر غذا باب میلشون نباشه همون جا به میزبان می گن که ای بابا این چیه پختی؟ و خب من از الان دارم فکر می کنم پخت یک نوع غذای کلاسیک و ساده مثل زرشک پلو و مرغ از هر کاری بهتر و باصرفه تره چون هم هزینه ات چندتا نمی شه و هم حرف نمی شنوی!!!

4
نکته ی آخر این که کسی آشنای مبل ساز داره که بشه از بین چند مدل مثلا 7-8 تا انتخاب کرد و قیمت هاش هم زیر 150 هزار تومان باشه؟ می فهمم که خواسته ام خیلی زیادی اقتصادیه اما خب چی کار کنیم خب؟ پول نداااااااااااااااااااااااریم!
زت زیاد