دیشب خواب می دیدم نیما و نسرین می خوان به ما یه کتابخونه هدیه بدن پر از کتاب و یه بخشی اش کتاب هایی بود درباره فوتبال و منچستریونایتد و من که یادم بود آقای ه چقدر عاشق این تیمه ، دوست نداشتم کتاب ها رو از دست بدم. هی alarm موبایل زنگ می زد و snooze اش 9 دقیقه یه بار بیدارم می کرد و من هی می خوابیدم که مبادا کتاب نگرفته بیدار بشم!
جالب این جاست که تا حالا نه نسرین رو دیده ام نه نیما رو.
احتمالا تاثیر فوتبال دیدن دیشب قبل از خواب بوده.