1. آقای ه می گه که همیشه bulk ها و spam های ای میل ات رو چک کن. گویا جواب اولین میل من به او از همین قسمت bulk های میل باکس یاهو اش سردر آورده و من با خودم همه اش فکر می کنم که اگه اون ای میل خونده نشده بود ، یعنی ما امروز با هم نبودیم و هیچ اتفاقی بینمون شروع نشده بود؟ یعنی یه جواب ای میل می تونست زندگی من و آقای ه رو کاملا عوض کنه؟ همه چیز دنیا خیلی عجیبه.
2. دیروز که داشتیم با آقای ه نقاشی هایم رو بسته بندی می کردیم ، با یه حساب سرانگشتی دیدم اگه هر کدوم از کارام رو بفروشم 5000 تومن – که تقریبا یعنی یه هیچی – حول و حوش 3 – 4 میلیونی می شه و دیدم چقدر کم عقلم که این منابع بالقوه رو بالفعل نمی کنم. شاید که این حساب سرانگشتی برای نزدیک 1000 تا کار که حاصل 9 سال زندگی هنری امه ، کم و در واقع تقریبا هیچ باشه اما پول متریالش که در می آد هیچ ، سود اندکی هم داره!
راستی اگه کسی احتیاج به مقوا یا کاغذ داره برای کار کردن – در حد نو اند – بهم زنگ بزنه.