آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Tuesday, July 31, 2007
خواب دیدم فرار کردم از طوفان. انگار توی یه جزیره بودم. سوار قایق یا کشتی به مقصد اروپا نتونستم بشم. سوار یکی دیگه شدم که می رفت شمال هند. دخترخاله ام هم بود. پول خیلی کمی برداشته بودم. با گریه از خواب پاشدم.
9 مرداد 86