آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Sunday, June 17, 2007
آهای ، چاله هه داره هی پر تر می شه ...
یه چیزایی هست که خیلی اذیتت می کنه. تلنبارشون می کنی رو هم و هی سعی می کنی نبینی شون. می اندازی شون تو چاله ای که هر روز داره بیشتر و بیشتر پر می شه. حتما یه روزی هست که یه کوه پر از خرده ریزه های آزاردهنده و دردناک ببینی که جمع شده ان روی هم بی این که تو کاری واسه حل شدنشون کرده باشی ...
حالا هی سیگار بکش ، هی گریه کن ، هی خودتو بزن به اون راه. اونا همون جا هستن. فقط کافیه سرتو برگردونی سمتشون تا توی توی دلت خوب آتیش بگیره. حالا هی سیگار بکش ...