آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Sunday, June 10, 2007
دلم راه رفتن سرانگشتی روی لبه ی پشت بام می خواهد
دلم عشقبازی می خواهد
زیر بوته های یاس
دلم می خواهد همیشه شکل خودمان باشیم
بی ترس
بی ملاحظه
و هیچ کس لیوان آب مان را نشکند
دلم می خواهد همه چیز تمام شود و همه بروند خانه هایشان
من توی بغل تو جمع شوم
و نگران هیچ در باز ی نباشم
و نگران هیچ نگاه پرسشگری
و نگران جیر جیر سوسک ها
و تا خود صبح باران ببارد با بوی خاک ...
.
20 خرداد 86