من از سفر برگشتم و به استثنای شبی که همه موش آب کشیده شدیم ، سفر دل انگیزی بود. این سفر گویا آخرین سفر با بروبچه هایی بود که چند باری باهاشون سفر رفته بودیم. فعلا که پشت و گردنم داغونه و اصلا هم حوصله ی سفرنامه نوشتن ندارم. ولی فردا یا پس فردا یه سفرنامه ای مرقوم خواهم کرد.
فتوبلاگی هم درست کرده ام که عکس ها رو می ذارم اون جا. بعدا لینکشو می ذارم. خیلی حال ندارم. ببخشید.
.
جواب
IELTS
هم اومد. نیم نمره برای خواندن کم آوردم. خیلی حرص درآر بود.