آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Friday, June 1, 2007

این روزهایمان سخت بود. سخت تر هم خواهد شد اما ما تاب می آوریم. ما تاب این فشارها را می آوریم و من کلافه ام که نمی توانم دوشادوش ات در جبهه ی تو مبارزه کنم تا همه چیز را آسان کنیم. می دانم که باید همه چیز را هندل کنم. برنامه هایمان را پی گیری کنم و قوی باشم تا تو هم قوی بمانی.
تمام تلاشمان را خواهیم کرد و تصور روزهای خوشبوی پیش رو ، قدرتمان می دهد برای این راه سخت. آن روز را منتظریم که پایمان را بی دغدغه ، دراز کنیم روی تخت زرد رنگ و نفسی بکشیم از سر راحتی محض.
ما با همیم ...