آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Tuesday, April 10, 2007
دماغ درد!!!
عجیبه که بعد از سفر به شهری با دمای 31 درجه ی سانتی گراد در روز و شب 7-8 درجه ایی که در کیسه خواب تپیده باشی درون چادرت ، سرما بخوری سخت و تازه سینوس هات هم چرک کنن. دو روزیه دماغم درد می کنه یه اضافه ی سرم. قرص سرماخوردگی و استامینوفن کدئین هم که می خورم بیشتر حال آدم ها نشئه ای رو پیدا می کنم که رختخوابشون می شه عزیز دلشون! نمی خورم هم دماغ درد می آد سراغم. این شد زندگی؟ آقای ه بینوای من هم امروز سرماخوردگیش داره عود می کنه. احتمالا ننه سرما اومده درست نشسته روی صندلی ما دو نفر توی اتوبوس که این طوری گرفتار شده ایم. البته این مریض شدن من یه خاصیت داشت اونم این بود که سیگار کم کشیدم و چند روزی ریه جانم استراحت کرد و بهتر از اون لوس شدن های متوالی ام برای آقای ه بیچاره بود که الحق این قذه مهربونه که من رسما شرمنده اش شدم.

پ ن. من که به این جماعت وبلاگر که دارن تورنتو گردی و کاناداگردی می کنن داره حسودیم می شه. ای بخشکی شانس که حداقل نرفتیم تو یه ده کوره ی یونایتد استیت زندگی کنیم!