امروز ، چهارشنبه شب ما عازم یزد هستیم. این قدر دوست دارم یزد رو ببینم. فکر می کنم بافت معماریشو دوست داشته باشم. فقط امیدوارم این بار جناب دوربینم قاط نزنه و بتونم عکس بیارم با خودم. متاسفانه نشد که دوربین رو بعد سفر چک کنم و حالا دارم با یه دوربین مشکوک می رم یه جای پر تصویر.
از امروز هم کلاس خصوصی زبانم شروع می شه و باید مثل بچه ی آدم درس بخونم. خدا کمکم کنه !!!
هی مثلا می خوام بگم من ممکنه دیگه کمتر این جا بنویسم می بینم که چرت می گم. باید روزی بیشتر از سه ساعت زبان بخونم و تمرین کنم اما خب روز دوازده ساعته ! برای همین به راحتی می شه برنامه ریزی کرد ، البته امیدوارم !
تا شنبه. دعا کنید دوربینم بازی درنیاره.