آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Thursday, January 25, 2007
ای جگرهای خراب ، ای حوایان بی حیثیت...
چند روزی است کت می پوشم در خیابان. کتم کوتاه است. به آن کوتاهی که امروز که می خواستم بروم میدان رسالت شک کردم در پوشیدنش. به هرحال بسیاری از ما دوست نداریم متلک بشنویم و حرف های نامربوط. پوشیدمش و تصمیم گرفتم بر این که بی توجه باشم به کلماتی که گذرا در گوشم می گویند و رد می شوند.
*
متلک هایی که ما زنان هر روز در این خیابان ها می شنویم گوناگونند. از کلماتی مثل "خوشگله" ، "بخورمت" و... بگیر تا این که "کس" خطابت کنند که این برهنه ترین شکل اندیشه ی یک متلک گوست. متلک گفتن را از چند زاویه می توان بررسی کرد. یکی مشکلات فرهنگی جامعه ، دومی مشکلات جنسی که به مردم فشار می آورند و غریزه آن قدر قوی است که آن که تحت سلطه اش است را به گفتن کلمه ای وادار می کند.
بازخورد ما زنان نسبت به شنیدن متلک با مردان متفاوت است. مردانی که از جانب زنان متلک می شنوند ، من ندیده ام ، که خوشایندشان نباشد. متعجب می شوند از دیدن زنی که می تواند به آنان با دید جنسی نگاه کند و حرفی اروتیک بگوید. اما رفتار زنان اکثرا متفاوت و پس زننده است. زنان از شنیدن کلمه ای که آنها را به جنسیتشان ارجاع می دهد ، لذت نمی برند. یک زن وقتی در خیابان راه می رود و مثلا در راه دانشگاه ، محل کار یا هر جای دیگری است ، جنسیتش را لحظه ای فراموش می کند و این کلمات به او یادآور می شوند که تو زنی ، تو یک سوراخی که من از تو خوشم آمده و چون قدرت انتخاب دارم ، به تو هر چیزی که در آن لحظه به ذهنم برسد می گویم و این پیام خوشایندی نیست و باعث می شود که او عکس العمل نشان بدهد به صورت بیرونی و یا راهش را بکشد و برود با ذهنی مخشوش.
من به عنوان یک زن وقتی ازمردی متلک می شنوم به فکر فرو می روم که آیا او فقط دیده که من می توانم همراه او بروم و آیا من توانایی دیگری ندارم در دید او. آیا من فقط یک سوراخم که اگر چنین است دیوار هم سوراخ دارد و آدمک های بادی هم دارند بی دردسر و آیا من با آن ها از نظر کارکرد یکی هستم. این که مردی را می بینم که وقتی زنی از جلویش رد می شود فقط به بخش میانی بدنش نگاه می کند و و و. مساله فرهنگی است که این مردان از کودکی با آن رشد کرده اند و شخصیتشان شکل گرفته. به پسران یاد می دهند که دختر را "بگیرد" یا او را "بکند" . توجه کنید که این کلمات همه کاملا "عامل" هستند و زن در دیدگاه آنها به شکل موجودی مفعول شکل گرفته که باید مورد عملی واقع بشود. این نوع تفکر در زندگی او ریشه می دواند و او به خود اجازه می دهد که به زن و دختری در خیابان به صراحت بگوید "کس" یا اگر به این شدت نباشد عباراتی از قبیل " می آیی با هم برویم" و یا " جیگر". این عبارات نشان دهنده ی حد زن در نگاه او هستند یعنی همان که در قبل اشاره کردم : موجودی برای رختخواب.
مردان امروز که در ایران زندگی می کنند ( اکثرا ، بسته به فرهنگشان و البته آنها که در ایران هم نیستند صرفا پوسته شان تغییر کرده) یا در مخیله شان نمی گنجد که زنی کت بپوشد و شلوارش شکل پاهایش را نشان دهد و این نوع لباس پوشیدن برای زنان فاحشه و خراب است و یا لذتی بیمارگونه می برند از نمایش دادن عروسکشان که اگر هم آنان غریبه بودند و از کنارش گذشته بود حتما کلمه ای جنسی نثارش می کردند که درد نداشتنش را در خود بخوابانند.
در این جامعه ، جامعه ی مردسالاری که من در آن زندگی می کنم حق فقط برای مردان است و مثلا خودارضایی حق مسلم آنها و اگر زنی سر به شورش بردارد و خودی نشان دهد به او انگ خراب بودن اخلاقی می زنند. ای جامعه بیمار سعی دارد مرا هم چون مادربزرگ هایم خانه نشین کند و به شستن ماتحت بچه هایم وابدارد اما من وبلاگ می نویسم وهستند زنانی در همین فضای مجازی که پوز همین مردان از خود متشکر را به خاک مالیده اند و آنان حتی توانایی دادن پاسخی منطقی و قابل قبول به قلم این زنان را ندارند.
زنانی که مادران و مادربزرگ های خود را دیده اند که پدر یا پدربزرگ یا فرزندان حق آنان را خورده اند به مجوز فرهنگ نرینه سالاریشان ، زنانی که می خوانند و می کاوند و هر روز بیشتر تفکرشان را پرواز می دهند ، با دیدن مردی در خیابان شاید از کنارش بی سخنی که اگر هم بگویند حق مسلم اوست زیرا که متجاوز است به حقوق شهروندی آنان ، بگذرند اما ذهنشان پر می شود از فکر ، دلشان پر می شود از خشم و نسل های بعدشان را این گونه نخواهند پرورد و سازمان های حقوق زنان می سازند برای احقاق حقوق گاه احمقانه! و مسلم از دست رفته شان.
زنان محترم ، از مردانی که در خیابان یکی از احمقانه ترین و ساده ترین حقوق شما را رعایت نمی کنند و ذهنشان آن قدر بیمار و حقیر است که شما به مثابه سوراخی هستید برای آنان ، چه امیدی برای تغییر؟ آنان اول خودشان را باید تغییر دهند...

پ ن. روی سخنم با مردانی است بسیارند در جامعه ی امروزمان. من مردانی هم دیده ام که زن در نظرشان انسان است و مانند هر انسانی مثل خودشان دارای حقوق انسانی. قطعا آنان در دایره ی این بحث جایی ندارند.