آذرستان
بیست و چهار ساعت در خواب وبیداری
Wednesday, December 6, 2006
حالم خوبه؟ حالم خوب نیست؟ اصلا نمی دونم کجام. می گن ایندرال ضد اضطرابه ولی برای من اون قدری نبود گویا. البته بهتر از این بود که قلبم بیاد تو دهنم ولی این بار فقط همون پروسه ی قاطی کردن اطلاعات در مغز هم کافی بود. درست مثل یک ابله ، مثل یکی از اون سه کله پوکه که یه سگ هم داشتن. خب همین بسه دیگه. مقنعه ی زشت و دست های لاغر و کلماتی که از دهنت می زنن بیرون ، بی ربط و با ربط ، گاهی.
یا اون دهن جلوم که هی کج می شد و از گوشه ی چشم دیدن این که یکی سرشو تکیه می ده به دیوار و من با این گندی که دارم می زنم یک تیکه از گندی هستم که زده می شه توی زندگی حرفه ایش. خب همین ها بسه دیگه برای این که روزتو به گند بکشی. با اون دندون دردی که صبح بیدارت می کنه و دل درد هر ماهه. موفق باشی خوش شانس بزرگ...